۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

برای تغییر نامه ای منتشر نشده از مجید توکلی

متن حاضر آخرین نوشته مجید توکلی است که با وجود همه محدودیتها و مشکلات از زندان اوین به بیرون راه یافته است. نوشته ای که مجید توکلی روزها و ساعتهای زیادی را دوران زندان خود را (از اسفندماه تا ۲ هفته گذشته) صرف تدوین آن کرده است. وزارت اطلاعات پس از اطلاع از نوشته شدن این متن راهبردی اقدام به انتقال مجید توکلی به سلول انفرادی کرده و حق ملاقات و تماس تلفنی از وی سلب شده است تا ارتباط وی با دنیای خارج از زندان قطع شود.

توکلی به عنوان تنها راه حل برای نجات خود از زیر فشار و شکنجه، دست به اعتصاب غذای خشک زد ا بلکه با به خطر انداختن جان خود -از طریق نخوردن آب و غذا- افکار عمومی را متوجه فشارهای غیرانسانی و وحشیانه یک حکومت غیرمردمی و استبدادی علیه خود کند.

در پی این اعتصاب غذای خشک مقامات امنیتی حکومت به زندانبانان بند ویژه اطلاعات در زندان اوین چراغ سبز نشان داده اند تا در صورت امکان "از شرایط فعلی برای راحت شدن یکباره از دردسرهای" این مبارز خستگی ناپذیر استفاده کنند.

روز گذشته با انتقال مجید از بهداری به بند عمومی وی به اعتصاب غذایش پایان داد

متن کامل این نوشته را از اینجا بخوانید

۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه

مجید توکلی:استقامتم را مدیون این ملت میدانم




امروز زمانی که به دیدار خانواده مجید توکلی رفته بودیم خبر دادند که مجید از بهداری به بند عمومی منتقل شده و این امر شادی همه را برانگیخت. بعد از آن مجید تماس گرفت و قلب مادرش را سرشار از شادی کرد. مجید از همه تشکر کرد و استقامتش را مدیون مردمی میدانست که پشت او هستند.

این خبر که همزمان با حضور ما بود برایم خیلی خوشایند بود. به خصوص وقتی اشک شوق را در چشمان مادرش دیدم.

برادرش می گفت مجید نسبت به جنبش احساس دین می کند و حرفش این است که باید دینش را به مردمی که پشت او ایستادند ادا کند. وی ازپایداری مجید می گوید و حرف مجید که میگفت: امام حسین حاضر بود زیر ثم های اسب یزید له شود اما ظلم را نپذیرد.

برادرش از دلیل انفرادی مجید می گفت روزی که فرزاد را اعدام کردند همه اعتصاب غذا کردند و هیچ کس غذایش را تحویل نگرفته بود و اعلام کرده بودند که هیچ کس حق سکوت و گرفتن ختم ندارد . اما بچه ها به این تهدیدها اهمیت ندادند و شب برای فرزاد مراسم ختم برگزار کرده بودند سران زندان که از این موضوع به خشم آمده بودند چند نفر را به زندان رجایی شهر منتقل می کنند. و نامه مجید درباره اعدام فرزاد بهانه ای می شود برای خشم بیشتر و فشارهای بیشتر و فردای روز تولد مجید ،مجید به انفرادی منتقل می شود.و فشارها سبب می شود که مجید دست به اعتصاب غذا بزند.

مادر مجید از معلق ماندن پرونده مجید می گفت و اینکه پرونده را برای رسیدگی به دادگاه تجدید نظر نمی فرستند.

مادرش از همه تشکر کرد و به مجید گفت :پسرم اگر تو در زندان بودی هزاران مجید اینجا پیش من بودند و مرا تنها نگذاشتند. و مجید گفت اگر من فشارها را تحمل می کنم به خاطر ملتی است که میدانم چشم بر من دوخته اند.

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

آزادی رای به چه معناست؟

افراد باید بتوانند در نهایت اختیار و آزادی نظر شخصی خود را درباره آنچه که به رای گذاشته می شود ابراز دارند. تا پس از شمارش آرا عقیده اکثریت اعلام و به اجرا گذاشته شود. هر گونه اجبار یا اکراه یا عوام فریبی در اخذ آرا موجب بطلان و بلا اثر شدن انتخابات خواهد شد. تاریخ معاصر جهان موارد بسیاری را نشان می دهد که حکومت مدعی آزادی انتخابات بوده ، لیکن پنهان و آشکار اقداماتی را برای کنترل آن به عمل می آورند. منجمله اینکه مسئولان انتخابات را از ایادی و عوامل خود تعیین می کنند تا از راه جعل آرا و تغییر و تبدیل آنها نتیجه را به راهی که حکومت منظور دارد سوق دهند. و یا از راه ارعاب و تهدید ،رای دهندگان را به مقصدی که قبلا تعیین شده است رهبری کنند.
مداخله در امر انتخابات در کشورهایی دیده می شود که پایبند به اصول دموکراسی نیستند لیکن به عللی علاقه مندند که به دموکراسی تظاهر کنند.
در کشورهایی که دموکراسی را چه به موجب قوانین و چه در عمل پذیرفته اند ،هرگونه مداخله در انتخابات جرم و مستوجب مجازات است.

۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

لادن مصفایی:همسرم خونش را تقدیم ایران کرد


فرشته قاضی: علی حسن پور، روز 25 خرداد در خیابان آزادی بر اثر اصابت گلوله به سرش کشته شد؛ خانواده اش 104 روز بعد از این واقعه، پیکر او را تحویل گرفتند و به خاک سپردند. تصویر پیکر خونین و سر گلوله خورده علی حسن پور از اولین تصاویری بود که منتشر و به یکی از نمادهای اعتراض مردمی تبدیل شد.

در حالیکه خانواده های کشته شدگان وقایع بعد از انتخابات به دادسرای جنایی تهران ارجاع داده می شوند تا از طریق این دادسرا شکایت و پی گیری کنند، دادسرای جنایی تاکنون از پذیرش شکایت بسیاری از خانواده ها سرباز زده است؛ این در حالیست که خانواده هایی نیز که موفق به ثبت شکایت خود شده اند تاکنون علیرغم پی گیریهای فراوان به هیچ نتیجه ای نرسیده اند. علی حسن پور یکی از جان باختگان حوادث پس از انتخابات است که خانواده او در مصاحبه با "روز" از به نتیجه نرسیدن پی گیری هایشان و عدم پاسخگویی مسئولان سخن گفته اند.

لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور پیش از این در مصاحبه با "روز" از شاهدان شهادت همسرش خواسته بود با او تماس بگیرند و بگویند همسرش در لحظات آخر چه گفته است. او اکنون با در دست داشتن اظهارات شاهدان به دادگاه مراجعه کرده و خواستار معرفی قاتل یا قاتلان همسرش شده است. هر چند: "شکایت به جایی نرسیده و جوابی نمی دهند. رفتم دادسرای جنایی و گفتم مصاحبه کرده ام. پرینت مصاحبه ام با روز را هم ارائه دادم و گفتم دیگر ساکت نمی مانم. اظهارات شاهدان را هم ارائه دادم و گفتم سه نفر شهادت داده اند که به این شکل همسرم کشته شده است، اما هنوز به هیچ نتیجه ای نرسیده ایم."

خانم مصطفایی با تاکید بر ادامه پی گیریهایش می افزاید: "گفتند پرونده را به دادسرای نظامی ارجاع داده اند. رفتم دادسرای نظامی؛در آنجا اما گفتند پرونده در این دادسرا نیست. لباس ها و وسایل شخصی اش را نیز همچنان تحویل نمی دهند و پی گیریها بی نتیجه مانده است."

همسر علی حسن پور سپس با اشاره به اظهارات شاهدان می گوید:" بارها حرف های شاهدان را در ذهنم مرور میکنم؛ از اینکه علی در لحظه آخر باز هم به یک کسی کمک میکرد احساس غرور می کنم.همین که راحتت جان داد شده است دلخوشی من."

متن کامل مصاحبه را از اینجا بخوانید

احضار بهاره هدایت به دادگاه انقلاب

بهاره هدایت عضو شورای مرکزی و سخنگوی دفتر تحکیم وحدت که به تازگی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به نه سال وشش ماه حبس تعزیری محکوم شده‌است،روز دوشنبه از سوی شعبه ۴ بازپرسی امنیت به دادگاه انقلاب احضار شد.

به گزارش سایت کلمه بنا به گفته خانواده این فعال دانشجویی دلیل این احضار در رابطه با پرونده بازداشت وی در ۱۸ تیرماه ۱۳۸۶ عنوان شده است. گفتنی‌ست بهاره هدایت به همراه سایر اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در سالروز ۱۸ تیرماه ،در سال ۸۶ به علت تحصن مقابل دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به برخوردهای غیرقانونی حکومت با دانشجویان، دستگیر و پس از گذراندن یک‌ماه در سلول انفرادی بند ۲۰۹ با قید وثیقه آزاد شده بود.بهاره هدایت ازجمله دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات می‌باشد که از ۹ دی‌ماه ۸۸ تاکنون در زندان اوین به‌سر می‌برد. وی در دادگاه بدوی به نه سال ونیم حبس محکوم شده است.

۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

وضعیت وخیم حسین رونقی در پی اعتصاب غذا


خبر گزاری رهانا: حسین رونقی فعال دانشجویی با نام مستعار بابک خرمدین که از شانزدهم آذر ماه سال گذشته در بازداشت است در سومین روز اعتصاب غذا که در اعتراض به عدم رسیدگی به پرونده و اوضاع جسمی اش دست به اعتصاب غذا زده بود به سلول انفرادی منتقل شد. وی از ناراحتی کلیه رنج می برد و در پی اعتصاب غذا وضعیت جسمی وی رو به وخامت گرائیده.

به گزارش خبرگزاری رهانا خانواده وی که برای پیگیری پرونده به تهران آمده بودند در پی تماس کوتاه تلفنی با فرزندنشان از سوی ماموران از آنها خواسته شد تا پیگیری را قطع و تهران را ترک گویند. خانواده حسین رونقی نسبت به وضعیت جسمی فرزندشان ابراز نگرانی کردند و وضعیت وی را خطرناک می گویند. این در حالی است که ماموران زندان هیچ تلاشی در جهت معالجه وی انجام ندادند.

بعد از 6ماه از بازداشت حسین رونقی وی هنوز تحت بازجویی قرار دارد و تا کنون هیچ دادگاهی برای وی تشکیل نشده.

گزارشگران و فعالان حقوق بشر ایران، نگرانی عمیق خود را از شرایط بازداشت غیرانسانی زندانیان سیاسی و عقیدتی به ویژه زندانیانی چون مجید توکلی و حسین رونقی ملکی اعلام می‌کند. اعتصاب غذای مجید توکلی و حسین رونقی ملکی در پی شرایط بازداشت و نقض مکرر حقوق ایشان اتفاق افتاده است و مسئولیت هر گونه اتفاقی متوجه مقامات ایران و به طور مشخص دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است.


مادر مجید توکلی:همه شما برای من مجید هستید



به دنبال اعتصاب غذای مجید توکلی و وضعیت وخیم وی ،حسین رونقی فعال دانشجویی بازداشت شده در اعتراضات پس از انتخابات که از ناراحتی کلیه رنج می برد دست به اعتصاب غذا زده که وضعیت جسمی وی را دچار مشکل ساخته.
در تماس تلفنی که با مادر مجید داشتم از او خواستم تا به اعتصاب غذایش خاتمه دهد تا لااقل سلامت جسمی او دچار مشکل نشوداما او با صدایی که به سختی از گلویش برمی آمد گفت :تا زمانی که مجید از انفرادی بیرون نیاید و مطمئن نشوم که یک لیوان آب خورده دست از اعتصاب غذا بر نمی دارم.
اگر قرار باشد بمیری ما هم با تو می میریم. اگر می خواهند حق زنده ماندن را از تو بگیرند از ما هم بگیرند. من هم لب به غذا نمی زنم تا وقتی عزیزانم در بند خوردن را بر خود حرام کردند .تا وقتی حسین و مجید لب به غذا نزنند من هم خوردن را بر خودم حرام می کنم.
مادرم بدان که تو تنها نیستی و همانگونه که خود گفتی ما همه مجیدهای تو هستیم.
همگی تا آزادی عزیزان در بندمان به اعتصاب غذا دست می زنیم و تا تحقق خواسته بر حقمان دست از اعتصاب برنخواهیم داشت.

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

مادر شبنم سهرابی در مصاحبه با روز:چطور توانستید از روی پیکر فرزندم بگذرید؟

مصاحبه فرشته قاضی با مادر شبنم سهرابی:مادر شبنم سهرابی، زن جوانی که ظهر عاشورا در زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی جان باخت، در مصاحبه با "روز" اعلام کرد که به او اجازه شکایت برای پی گیری شهادت فرزندش را نمی دهند. در میان مصاحبه، صدای نگین، دختر خردسال این جان باخته مرتب به گوش می رسد که فریاد می زند: "مامان منو تنها نمیذاره خودش قول داده میدونم زنگ میزنه و..."

شبنم سهرابی، زن 34 ساله ای است که ظهر روز عاشورا توسط خودرو نیروی انتظامی زیر گرفته شد و شاهدان عینی این صحنه را چنین بازگو کردند: "ماشین نیروی انتظامی با سرعت به شبنم برخورد کرد و بعد از چندین بار رد شدن از شکم شبنم، او را زیر چرخ هایش له کرد."

وقتی تلفن کردم، نگین دخترک 6 ساله شبنم سهرابی در همان زنگ اول گوشی را برمیدارد. او با هیجان داد میزند: "مامان بالاخره زنگ زدی؟ من میدونستم بهشت تلفن داره و تو منو یادت نمیره و..."

صدای من همه هیجان دخترک را فرو می نشاند. این سوی خط خبرنگاریست که سراغ مادر بزرگ نگین را می گیرد و نگین که همچنان منتظر تلفن مادرش است از من میخواهد تلفن را زیاد اشغال نکنم چون ممکن است مادرش زنگ بزند و تلفن اشغال باشد و...

اما مادر شبنم سهرابی که به شدت تحت فشار است تا از دختر شهیدش حرفی نزند، می گوید او را به دادسرای جنایی راه نمیدهند و حتی امکان شکایت را از او گرفته اند

متن کامل مصاحبه را از اینجا بخوانید

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

مجید جان تولدت مبارک

برادرم مجید جان امروز من و تو با هم زادروزمان را جشن می گیریم . اما تو آن سوی میله های زندان و من در این سو. بین ما میله های زندان است اما هر دو در زندانیم.
به تعداد روزهای اسارتت روی کیک تولدت شمع میگذاریم با این امید که روزی برسد که دیگر تمامی میله های زندان از بین ما برداشته شود. مادرت دلتنگت است اما تو نگران نباش . هزاران مجید با مادرت همنوایی می کنند و نخواهند گذاشت تا غم دوری تو بر مادرت گران آید.
طاقت بیار برادر. خوب ترا می شناسم چون هر دو از یک تباریم و ظلم را نخواهیم پذیرفت. به شرف جنبش دانشجویی قسم می خورم نخواهیم گذاشت تا فریاد تو خاموش شود و فریاد تظلم خواهی تمام عزیزان دربندمان را سر خواهیم داد.
امروز تولدم را با یاد تو و تمام عزیزان دربندم جشن می گیرم و فراموش نمی کنم ظلمهایی که بر ما روا شده. بمان و بدان پیروزی از آن ماست.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

حذف تاریخ 2500 ساله ایران از کتاربهای درسی



حکومت جمهوری اسلامی که تاریخ 2500 ساله را نماد استبداد در ایران می داند و برای آنکه بچه های ایران خشونت های قبل از این 30 سال را یاد نگیرند در اقدامی قصد دارد تا تاریخ ایران را پیش از 30 سال از کتابهای درسی حذف کنند.

در این رابطه بود که سران حکومت تخت جمشید نماد تمدن ایرانیان را نماد استبداد خواند و تاکید کرد که این بنا باید خراب شود.به همین دلیل است که دیگر چیزی از شکوه تخت جمشید و دیگر بناهای تاریخی نمانده و هر روز شاهد زوال بیشتر این بناها هستیم. جالب اینجاست که تخت جمشید قدرت فرسایش بالایی دارد و هرروز از تعداد ستونها و دیگر اجزای آن کاسته می شود.

تا دیرنشده باید به فکر نجات تمدنمون باشیم ،چون با این وضع دیگر چیزی برای ایرانیان باقی نمی ماند که به آن افتخار کند .نه دریای خزر داریم و نه خلیج فارس و نه تمدن 2500 ساله.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

نگذاریم تا سر فرزاد دیگری بالای دار رود

به دنبال وضعیت وخیم جسمی محسن دانش پور مقدم و همسرش به دلیل کهولت سن ،حکم اعدام پدر و پسر از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شد.
يکی از زندانيانی که تازه آزاد شده و با اين پدر و پسر در يک بند زندانی بوده است به سايت زندانيان سبز گفته است که آقای دانش پور ۷۰ سال سن دارد و به شدت از درد پا رنج ميبرد به طوريکه حتی نمی تواند مثل بقيه زندانيان دستشويی برود وداروهايی می خورد که بر اثر آنها همه چيز را فراموش می کرد.
به گفته اين زندانی تازه آزاد شده ، آقای دانش پور روز عاشورا با همسرش ، ترک موتور به يک سوپر مارکت رفته و بعد از خريد به منزلش در خيابان جمهوری حوالی انقلاب بر گشته است وهيچکدام ان روز ، تظاهرات نرفته اند و از نظر جسمی توان ان را ندارند.

آقای دانش پور که دهه ۶۰ زندان بوده از خاطراتش با لاجوردی و از توبه اش سخن گفته و تاکيد کرده است که هيچ ارتباطی با مجاهدين خلق ندارد و از همسر پير و ناتوانش می گفت که آلزايمر دارد.

یکی از فرزندان آقای دانش پور در عراق به سر می برد و همين مبنای اتهام برای او و اعضای خانواده اش شده است. همسرش، مطهره بهرامی که در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شده بود در دادگاه تجديد نظر به جبس محکوم شده است اما حکم محسن و احمد دانش پور مقدم قطعی شده است.

17زندانی کرد دیگر در آستانه حکم اعدام قرار دارند که جامعه حقوق بشر به شدت نسبت به آن ابراز نگرانی می کند.نگذاریم تا سر بیگناه دیگری بالای دار رود و پیش از وقوع واقعه جلوی آن را بگیریم. ما نیز این اعدامها را به شدت محکوم و خواستار توقف آنها هستیم.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

شجریان:من صدای خس و خاشاک هستم

شجریان طوقان موسیقی ایران در گفت و گو با تلویزیون فارسی بی بی سی به زندگینامه خود اشاره کرد و بیان کرد که در انقلاب 57نه یک انقلابی بلکه بنا به شرایط حاکم آوازهایش را می خوانده و به دلیل نامشخص بودن مقصد انقلاب آن را قبول نداشته. شجریان در سال 58بعد از فتوای خمینی مبنی بر مخدر بودن موسیقی خواندن را کنار می گذارد و تا 4سال خود را خانه نشین می کند و بعد از 4سال با آهنگ بیداد که در اعتراض به وضع موجود و فریفتن مردم در جریان انقلاب و عمل نکردن به وعده ها بود را خواند.
شجریان در پاسخ به حرف احمدی نژآد که خود را آب روان و مردم را خس و خاشاک خواند ،خود را صدای خس و خاشاک خواند و گفت این خس و خاشاک است که وقتی تبدیل به طوفان شود چشم همه را کور می کنند. وی افزود که مردم خشمگین هستند و تاریخ نشان داده که خشم ملت همیشه پاسخ خود را گرفته و همیشه این خواست مردم است که پیروز می شود. شجریان تاریخ سی ساله ایران را در شعرهایش به تصویر کشیده و میگوید: برادر روی برادر آتش نمی گشاید:
تفنگت را زمین بگذار/ که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار/ تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن/ من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن/ ندارم جز زبانِ دل -دلی لبریزِ مهر تو-/ تو ای با دوستی دشمن./ زبان آتش و آهن/ زبان خشم و خونریزی ست/ زبان قهر چنگیزی ست/ بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید/ فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید./ برادر! گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار/ تفنگت را زمین بگذار/ تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو/ این دیو انسان کش برون آید./ تو از آیین انسانی چه می دانی؟/ اگر جان را خدا داده ست/ چرا باید تو بستانی؟/ چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را/ به خاک و خون بغلطانی؟/ گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی/ و حق با توست/ ولی حق را -برادر جان-/ به زور این زبان نافهم آتشبار/ نباید جست…/ اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار/ تفنگت را زمین بگذار

پخش مستند استاد شجریان از تلویزیون فارسی بی بی سی

تلویزیون فارسی بی بی سی در روز یکشنبه ۱۶ مه (بیست و ششم اردیبهشت ماه) برای اولین بار فیلم مستندی در باره استاد محمد رضا شجریان پخش می کند که او در آن از زندگی، آثار و همچنین نظراتش در باره تحولات سیاسی اخیر در ایران بی پرده سخن می گوید.

شجریان یکی از معدود خوانندگان موسیقی اصیل است که همیشه با زمانه حرکت کرده و خودش در این فیلم مستند می گوید که اگر کسی شعرهایی را که او در سی سال اخیر اجرا کرده مطالعه کند، تاریخ معاصر ایران را بهتر درک می کند.در این فیلم با زوایایی از شخصیت شجریان آشنا می شنویم که کمتر شناخته شده است. او با آنکه از لحاظ هنری در اوج شهرت و محبوبیت قرار دارد، ولی شخصیتی متواضع و دوست شدنی دارد و به خصوص رفتارش با اعضای گروه موسیقی اش که اکثرا جوان هستند بسیار دوستانه است.

زمان پخش:

یکشنبه ۱۶ مه( ۲۶ اردیبهشت)، ساعت ۹ شب به وقت تهران

تکرار: پنج شنبه ۲۰ مه( ۳۰ اردیبهشت)، ساعت ۱۲ شب به وقت تهران

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

ایران ،جانم فدایت






اینجا کشور من است. سرزمین ابا و اجدادی من است . من از تبار کوروشم و از نسل آریایی . وطنم ایران است و زرتشت پیامبرم . هر ذره این خاک برایم آشناست. تخت جمشیدش نمادی از کوروش بزرگ حافظ آن یار آشنای دیروز که غزل هایش آرام بخش جانم هست. باغ ارم با سروهای سر به فلک کشیده اش که دل عشاق را عاشق تر و دروازه قران شهرم که با دیدنش هر بار جان تازه ای می گیرم.
چند روز پیش رفتم تا سیری در شهر داشته باشم . هر وقت میرم حافظیه بهم یک حال عجیبی میده. یک احساس آرامش خاصی دارم. اما اینبار برام غریب تر از همیشه بود. دلم می خواست همه اون مناظر رو ببلعم. دلم می خواست زمان می ایستاد و من برای همیشه اونجا بمونم
وقتی تو این شهر قدم میذارم احساس می کنم هر کاری برای این خاک کنم کم کردم. حاضرم جونم رو برای این خاک بدم. وقتی مردم رو می بینم غم تو دلم میشینه. این مردم تا کی باید کمرشون زیر بار ظلم خم بمونه و دم بر نیارن. ظلم و استبداد تا کی؟
اینجا خاک من است و آن را از چنگال ظلم رها می سازم و نخواهم گذاشت تا استبداد آسمانش را تیره کند . اگر شده با خون خودم رنگ آسمانش را قرمز کنم . وطنم ایران است
با گرگ مدارا نمی کنیم چون در مرام ما نیست . هر آن کس که با گرگ مدارا کرد خوی و خصلت گرگ را می گیرد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۴, جمعه

به فرزندم چه بگویم؟

قاضی فقط می نویسد. و حکم میدهد . برایش مهم نیست که با این حکم چه اتفاقی خواهد افتاد. خرج آن یک جوهر خودکار است. می نویسد اعدام و حال چه فرقی می کند که با نوشتن این یک کلمه کودکی مجبور است تمام عمر خود را بدون داشتن مادر و پدر بزرگ شود. می نویسد ೬ سال زندان و حال چه فرقی می کند با این حکم چه خانواده هایی روزگارشان به سیاهی بگذرد. اصلا مهم نیست. او خانواده اش را دارد و به راحتی زندگانی را میگذراند . مهم نیست که چه کسانی فقط به جرم آزادی جانشان را از دست دهند و یا در بند باشند. مهم نیست که مادران شب تا صبح در فراق فرزندانشان چشمه اشکشان جاری باشد و کودکان در پی پدران و مادرانشان نالان.
و امروز قرعه به نام ما افتاد تا هلیای چهار ساله من نیز با معنای نداشتن پدر آشنا شود. اینبار قاضی برای پدرش نوشت هشت ماه زندان . به جرم گفنن حقیقت. حقیقتی که بر آنها گران آمد و تاب و تحمل شنیدنش را نداشتند.
محمد رضا نسب عبدالهی روزنامه نگاری که به دلیل کشف چهار صندوق قبلا از سوی دادگاه عمومی شیراز نبرئه شده بود اینبار به همان جرم به اتهام نشر اکاذیب از سوی دادگاه انقلاب شیراز به هشت ماه حبس تعزیری محکوم شد.
و این اولین بار نیست که باید رنج دوری همسرم را تحمل کنم .پنج سال پیش که به شش ماه حبس محکوم شد برایم سخت بود اما نه به سختی امروز . چون اون روزها با هم درد زندان رو می کشیدیم و هلیا در وجودم بود اما اینبار نمیدانم با فرزندم چه کنم و برای او چه بهانه ای بیاورم . او که شدید دلبسته پدر هست با دوری پدر چه کند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

دیکتاتوری و راههای پیدایش آن

علل رشد دیکتاتوری را می توان معمولا در وجود بحرانهای اقتصادی توسعه ،شورشهای داخلی و جنبشهای انقلابی بر علیه طبقه حاکمه فاسد ،بحران در روابط خارجی و .. دانست. در تمام این موارد مردمی که خود را در خطر می بینند و نوعی عدم امنیت اجتماعی و اقتصادی را احساس می کنند آمادگی دارند تا به دور یک دیکتاتور که قول رفع این بحرانها را داده جمع شوند. تاریخ نشان داده همیشه عکس العمل هرج و مرج و بی نظکی و فقدان عدالت در اجتماع همانا تمایل مردم به تشکیل یک حکومت مقتدر و قوی که در واقع همان حکومت مطلقه است . و در هنگام رواج بی نظمی به خاطر ترس از هرج و مرج خود را به دامان یک ستمگر انداخته برای فرار از آنارشی. که سلب امنیت از جمله محصولات آن است،تسلیم یک قدرت مطلقه گشته است.

اما این دیکتاتوری ها برای رفع دردهای اجتماعی و یافتن ریشه های بحران و درمان آن نمی کوشند ،بلکه با ایجاد اختناق و فشار و با استفاده از طریق غیر دموکراسی جهت اعمال قدرت و سلب آزادیهای فردی چنان محیطی ایجاد می کنند که هیچ کس را قدرت دم بر آوردن در مقابل نارساییها نیست و مردم مجبورند مهر سکوت بر لب بزنند و همچنین با کنترل وسایل ارتباط جمعی مردم را نسبت به وجود بحرانها و درگیریهای اجتماعی و در بی اطلاعی کامل قرار می دهند تا آرامشی کاذب بر اجتماع حاکم نمایند . در این حالت نیروهای پلیس ،ارتش،سازمانهای امنیتی تماما وسیله ای می شوند در دست دیکتاتور برای ازدیاد اختناق و اداره حکومت.

در دیکتاتوری های جدید به خصوص در جوامعی که مردم با فقر مادی و فرهنگی روبرو هستند دیکتاتور با توسل به ابزار تبلیغاتی خویش تصویری رویایی از پیشرفتها و بهبودهای اجتماعی و قتصادی کشور ترسیم می کند و در تمام این موارد تکیه دیکتاتور بر احساسات مردم ،حس ملی گرایی افراد است تا بدین ترتیب با جریحه دار کردن احساسات و غرور ملی آنان را از مسائل اصلی دور نگه دارد. یک دیکتاتور ممکن است با استفاده از وسایل دموکراسی به قدرت برسد و ظواهر رژیم دموکراسی را حفظ کند اما در اصل تمام قوای سه گانه را تحت نفوذ خود در بیاورد و کلام وی جای قانون را بگیرد. و یا از طریق کودتا بر سر کار بیاید و با از بین بردن اساس دموکراسی قدرت دیکتاتوری را گگسترش دهد.

از انواع دیکتاتوری می توان به دیکتاتوری سزاریسم اشاره کرد که در آن دیکتاتور از وسایل دموکراسی به قدرت می رسد و ظواهر دموکراسی را رعایت می کند ولی تمام قدرت در قبضه اوست و آن را بر اساس دیکتاتوری به کار میبرد


منبع : اصول علم سیاست نوشته دکتر ابولقاسم طاهری


۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

سر بیگناه بالای دار رفت


پرواز را به خاطر بسپار /پرنده رفتنیست
و امروز پروازی عجیب داشتند این پرندگان که در سوگشان همه را به ماتم کشاند. به کدامین گناه ،به نام کدامین کلام قران و به نام کدامین اسلام اینگونه میکشید.
هنوز مادر ندا در انتظار برگشتن دخترش هست و هنوز چشمه اشک مادر سهراب خشک نشده است که پنج مادر به جمع آنها اضافه شد. مگر نه این است که میگفتند برادر را جای برادر اعدام نمی کنند؟پس چه شد که امروز برادری را جای برادر اعدام کردند؟مگر نه اینست که میگفتند سر بیگناه تا پای دار میره اما بالای دار نمیره ؟پس چه شد که امروز سر بیگناه بالای دار رفت؟
چه میشود که خدا بازیچه ای می شود برای کسب ننگ و نام. برادرم و خواهرم امروز در سوگ شما میسوزیم اما از پای نمی نشینیم و به خونخواهی برمی خیزیم

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

تشییع پیکر محمد بهمن بیگی با حضور هزاران نفر





شرکت کنندگان در این مراسم با شعارهای “گچ سفید فشنگم،تخته سیاه تفنگم – عزاعزاست امروز،جامعه عشایر صاحب عزاست امروز- سلام بر عشایر،درود بر بهمن بیگی- عشایر با غیرت،تسلیت تسلیت – معلم فداکار،روحت شاد روحت شاد “؛پیکر او را در مسیرهای میدان معلم،ایمان جنوبی،همت،کمربندی کشن(koshan) و بهشت زهرای عشایر شیراز بدرقه کردند.

کلمه:مراسم تشییع جنازه مرحوم “محمد بهمن بیگی”،بنیان گذار آموزش عشایری در ایران،صبح امروز پنج شنبه ۱۶ اردیبهشت در شیراز برگزار و در بهشت زهرای عشایر به خاک سپرده شد.

به گزارش خبرنگار کلمه از شیراز،در این تشییع جنازه که ده ها هزار نفر از دوستداران مرحوم بهمن بیگی و عشایر حضور داشتند،حرکت آمبولانس حامل پیکر او که از میدان معلم شیراز آغاز شد،به کندی صورت می گرفت.

شرکت کنندگان در این مراسم با شعارهای “گچ سفید فشنگم،تخته سیاه تفنگم – عزاعزاست امروز،جامعه عشایر صاحب عزاست امروز- سلام بر عشایر،درود بر بهمن بیگی- عشایر با غیرت،تسلیت تسلیت – معلم فداکار،روحت شاد روحت شاد “؛پیکر او را در مسیرهای میدان معلم،ایمان جنوبی،همت،کمربندی کشن(koshan) و بهشت زهرای عشایر شیراز بدرقه کردند.

خانواده آقای بهمن بیگی می گویند محل دفن بنیان گذار آموزش عشایر را به یک موسسه آموزشی تبدیل خواهند کرد.

میرحسین موسوی روز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت در پیامی تاکید کرد که “خدمات ارزنده محمد بهمن بیگی معلم عشایر که آموزش عشایر در ایران را پایه ریزی کرد و از ۵۸ سال پیش با برافراشتن چادری برای آموزش این قشر عزیزجامعه اقدام کرد از یادها نخواهد رفت.”

آقای موسوی افزود است:”او همگان را به یک قیام مقدس دعوت کرد وآن قیامی برای باسواد کردن مردم ایل بود که امید است این توصیه همیشگی اینمرد فرزانه مورد توجه قرار گیرد.”

محمد بهمن بیگی بامداد شنبه یازدهم اردیبهشت پس از ماه ها بیماری، بر اثر عفونت ریوی در بیمارستان کوثر شیراز فوت کرد.

در همین حال روز چهارشنبه ۱۵ اردی بهشت،مقامات امنیتی در شیراز مانع چاپ آگهی مراسم خاکسپاری “محمد بهمن بیگی در روزنامه های شیراز شده بودند.

روزنامه های شیراز از خانواده آقای بهمن بیگی و “ایلات و عشایر ایران” ،آگهی هایی درباره مراسم خاکسپاری او دریافت کرده بودند اما با دستور تلفنی مقامات امنیتی، این روزنامه ها از چاپ آگهی ها منع شدند.


۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

خوشحالی مردم شیراز از برکناری عزیزی فرماندار شیراز

عصر روز دوشنبه در مراسم تودیع فرماندار اسبق شیراز ابراهیم عزیزی و معارفه فرماندار جدید حسین قاسمی عزیزی که خود میدانست برای این مردم کاری انجام نداده خطاب به استاندار گفت:از اینکه در این چند ماه مرا تحمل کردید سپاسگزارم.
عزیزی در طول پنج سال خدمتش از هیچ دشمنی علیه اصلاح طلبان دریغ نکرد. از جلوگیری ورود خاتمی به حرم شاهچراغ گرفته تا بر هم زدن مراسم های تبلیغاتی موسوی در انتخابات تا حمایت از حمله کنندگان به مسجد قبا و خانه علی محمد دستغیب . و امروز اصولگرایان شیراز به دلیل از دست دادن چنین مهره ای افسوس می خورند و استاندار را به دلیل این اقدام سرزنش می کنند. اما قابل توجه است که فرماندار جدید حسین قاسمی اگر چیزی بیشتر نداشته باشد کمتر هم ندارد. و در ظاهر قضیه تفاوتی نمی کند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

بابا نان ندارد/روزت مبارک


روز معلم بهانه ایست برای به یاد آوردن معلمان دربند،و آنانی که به نام نان ،قلم ،آزادی باید تاوان بپردازند. چهاردهم مهرماه سال گذشته بود که مزدوران اطلاعاتی و امنیتی رژیم به محل اجلاس اعضای کانون صنفی معلمان که در منزل دبیر کل این تشکل، تشکیل شده بود، یورش بردند و تمام حاضرین را دستگیر و با خود بردند. اما موضوع به همینجا ختم نشد و بازداشت ها همچنان ادامه پیدا کرد از جمله معلم بازداشتی فرزاد کمانگر که به دلیل اعتراض به وضع پس از انتخابات بازداشت و در پای حکم اعدام است.
معلمان ایران در طول تمام دوران حاکمیت ستم‌گرانه جمهوری اسلامی زیر شدید‌ترین فشارهای معیشتی و سیاسی قرار داشته‌اند. وضعیت مادی و معیشتی اکثریت بزرگ معلمان همانند کارگران ایران وخیم و غیرقابل تحمل است. دخالت مذهب و دستگاه روحانیت در مدارس به همراه سیستم پلیسی، جاسوسی و اختناق دولت دینی، معلمان را با فشارهای سیاسی طاقت فرسائی رو به رو ساخته است. در اعتراض به این وضعیت اسف‌بار، معلمان به دفعات به اعتصاب، راهپیمائی و گردهم‌ آئی های اعتراضی، متوسل شده‌اند، اما جمهوری اسلامی همواره این اعتراضات مسالمت‌آمیز معلمان را با وحشی‌گری و سرکوب پاسخ داده‌ است. ده‌ها تن از معلمان را به بند کشیده و صدها تن را اخراج، تبعید و تعلیق کرده است.رژیم با این سرکوبگری‌های خود می‌کوشد، مانع از اعتراضات معلمان در سال جدید و در شرایطی گردد که بحران سیاسی موجود، تمام موجودیت‌اش را هدف قرار داده است. اما این اقدامات قادر نیست مبارزه مردمی را که به نبردی سرنوشت ساز برای رهائی از یوغ اسارت رژیم ارتجاعی و ستمگر جمهوری اسلامی به پا خاسته‌اند، متوقف سازد. معلمان مبارز نیز مکرر نشان داده‌اند که به رغم تمام وحشی‌گری رژیم، همواره پیگیرانه به مبارزه خود ادامه می‌دهند.
امسال سالی متفاوت برای معلمان است و روز معلم روزی متفاوت .

کارگر روز بیکاریت مبارک


امروز اول می مصادف با روز کارگر همزمان با دیگر شهر ها این روز در شیراز با تجمع کارگران مجتمع گوشت فارس در جلوی استانداری برگزار شد و کارگرانی که با خصوصی شدن این سازمان اخراج شده بودند دست به اعتراض زدند. عصر امروز ساعت چهار در ادامه به این اعتراضات جمعی از کارگران معترض کارخانه لاستیک دنا و دیگر کارگران که ماههاست حقوقی دریافت نکرده اند نیز قرار است تا در مقابل خانه کارگر واقع در فلکه سردخانه تجمع کنند. خصوصی سازی در کشور ما چیزی جز فاجعه بر جای نمی گذارند.و تنیجه آن بیکار شدن هزاران کارگز در سطح کشور است .چه کسی جوابگو هست و شکم خانواده های این کارگران را چه کسی باید پر کند؟