۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

شیوا را آزاد کنید

روزهای نگران کننده ای را پشت سر می گذاریم. خانواده و وکیل شیوا نظرآهاری می گویند که او به "محاربه" متهم شده است، اتهامی که مجازاتی سنگین در قوانین ایران دارد.

این روزها حتی دهان باز کردن نیز اتهام محسوب می شود چه برسد به شیوا که دفاع از حقوق بشر برایش راهی استوار بود که سالهاست با احضارهای مکرر و بازداشت های طولانی هزینه ان را نیز پرداخت کرده است.

شیوا اکنون تنها یک نام نیست بلکه راه استواری است که بسیاری را به تحسین وا داشته است.

ما نیز همچنان شیوا می اندیشیم و به راهی که او می رود، گام می گذاریم.

از قوه قضاییه ایران نیز می خواهیم که این دختر آزاده را قربانی اندیشه کسانی نکند که انسانیت و حقوق انسانی برایشان پشیزی ارزش ندارد.

ما انتظار داریم اکنون که قوه قضاییه سه مقام قضایی متخلف در جریان بازداشتگاه کهریزک را برکنار کرده، شیوا را هم که به کین مرتضوی ها گرفتار شده و در زندان مانده است، آزاد کند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

تنهایی یک کشور ....تنهایی یک ملت

درختان جنگل ، درعین حال که تک به تک زیبایند و تماشایی ، برای ابراز یک زیبایی جمعی ، خود را در جمع گم می کنند . در تماشای جنگل ، کسی سراغ یکی از هزار نمی رود . یک تک درخت اما فرصت بیشتری برای ابراز زیبایی اش دارد . وبهمان نسبت ، باید اضطراب تنهایی را بجان بخرد .

این روزها ، روزهای تنهایی کشور ماست . ما سی سال فرصت داشته ایم در جهان به این بزرگی ، برای خود دوستانی بیابیم . اما امروز تنهاییم . و برای رفع تنهایی باید بگردیم و از آنسوی دنیا ، امثال هوگوچاوز را به شب نشینی خود فرا بخوانیم .

تنهایی یک کشور ، متاسفانه ، به تنهایی یک ملت ، منجر می شود . رفت و آمدهای ما که باید درست و هوشمندانه و علمی باشد ، به مراوده ای عالمانه و چند سویه با مردم و مراکز حساس جهان منجر نیست . بیش از فعلیت هوشمندی ، اجازه می دهیم در مقیاسی رها ، و با هزینه هایی رهاتر ، عاطفه مردمانمان در سفرهای زیارتی سرگرم باشد .

بسیاری از کشورهای جهان ، به اسم ما که می رسند ، به عقب برمی جهند. نه از ترس . و نه از یک آلرژی تبلیغاتی دستگاههای رسانه ای استکباری . بلکه از مراوده ی با ما آرامشی و امنیتی دریافت نمی کنند . ما تا توانسته ایم برای دیگران زحمت خلق کرده ایم . عربستان سعودی را با راهپیمایی های برائت از مشرکین - که خودمان مشابه کوچک داخلی اش را تحمل نمی کنیم - و انتقال اسلحه به آن کشور ، در گود واهمه انداخته ایم . کشورهای اروپایی را برسم احترام متقابل رنجانده ایم . ژاپنی ها درهای خود را به روی ما بسته اند . چرا که نمی خواهند جوانانشان همچون جوانان ما سری به زیر و مفی آویخته داشته باشند .

ورود آزاد و بدون اخذ ویزای ایرانیان تنها به چند کشور معدود : محدود است . که این محدودیت ها هرگز به فشار و تبلیغات دشمنان مربوط نیست . نام ما در جهان با مخاطره همراه شده است. دیگران ، با ما ، احساس امنیت نمی کنند .

نتیجه این که : ما : تنهاییم . و این تنهایی ، یعنی چرخهای دیگران در چرخش است و ما دور خود می چرخیم .

راز این تنهایی ، عزیزانم ، در چهره عبوس کشورمان است . ما تا توانسته ایم : پرخاش کرده ایم . دیگران نیز دشمن و متجاوز و برانداز دارند اما این دشمنی را سرسفره روزانه مردمانشان نگسترانیده اند . مگر بین ترکیه و یونان اختلاف نبوده و نیست ؟ مگر بین آرژانتین و انگلستان ، بین آذربایجان و ارمنستان ، بین آمریکا و کوبا ، دشمنی نبوده و نیست ؟ هست . اما آنها ، این دشمنی ها را وارد معادلات اجتماعی خود نمی کنند . یک تشکیلاتی برآورده اند به اسم دستگاه سیاست خارجی . و سیاستمداران نابغه و کارآمد خود را برای ابتیاع منافع ملی شان آنجا گمارده اند . درست عکس ما . که آدمهای همیشگی و ناپخته را بکارهایی واداشته ایم که تامین منافع ملی را در لحظه ، و از زبان دیگران تعریف می کنند .

سالها پیش ، قرنها پیش ، ۱۴۰۰ سال پیش ، خدای متعال به پیامبرش فرموده است : تو اگر تندخو و بداخلاق بودی ، مردمان از اطراف تو پراکنده می شدند .

ما این سخن خدای متعال را ندیدیم . و یا به میل خود آن را ترجمه و تفسیر کردیم . آیا برای کشوری که کوهی از آموزه های ناب الهی را پشتوانه خود می داند ، عیب نیست که در جهان ، کشورها او را تحویل نگیرند و مردمانش را به هر مناسبت تحقیر کنند ؟

سیاست خارجی ما ، استقلال ندارد . هیچ کشوری در امضای معاهدات ، استقلال رای نمایندگان ما را به رسمیت نمی شناسد . امروز نمایندگان جهانی ما در فلان محفل جهانی چیزی می گویند و ما فردا در داخل ، یا او را برکنار می کنیم یا سخنش را نقض می کنیم . بلبشو در ثبات سیاسی که می گویند ، یعنی این .

ترش رو و تندخوییم . و این ، همان هشدار خدای متعال به پیامبر خوش اخلاق ماست . که ما مرتب برمنابر از او یاد می کنیم و خود را مبرا از پرهیز آن اصل انسانی و جهانی می دانیم .

این تنهایی ، بساط جهانی ما را بر می چیند . ما را همچون کره شمالی از ریخت می اندازد . بنحوی که برای رفع تنهایی ، حاضر خواهیم شد به روسیه سواری بدهیم ، به چین سواری بدهیم ، تا مارا در این تنهایی دهشتزا ، مددکار باشند . اما آنان مثل ما نیستند . مردان و زنان زیرکی را در سیاست خارجی خود گمارده اند که می دانند منافع ملی یعنی چه . ما به ضرب نفتی که خدادای است و هیچ ربطی به عرضه ما ندارد ، داد می زنیم : ما تنها نیستیم . و حال آنکه باید به یمن معرفتمان ، جهانیان شوق مراوده با مارا می داشته اند

رنگ مرگ


رنگي كنار شب

بي حرف مرده است .

مرغي سياه آمده از راه هاي دور

مي خواند از بلندي بام شب شكست .

سر مست فتح آمده از راه

اين مرغ غم پرست .

در اين شكست رنگ

از هم گسسته رشته هر آهنگ .

تنها صداي مرغك بي باك

گوش سكوت ساده مي آرايد

با گوشواره پژواك .

مرغ سياه آمده از راه هاي دور

بنشسته روي بام بلند شب شكست

چون سنگ، بي تكان .

لغزانده چشم را

بر شكل هاي در هم پندارش .

خوابي شگفت مي دهد آزارش :

گل هاي رنگ سر زده از خاك هاي شب .

در جاده هاي عطر

پاي نسيم مانده ز رفتار

هر دم پي فريبي، اين مرغ غم پرست

نقشي كشد به ياري منقار

بندي گسسته است

خوابي شكسته است

رؤياي سرزمين

افسانه شگفتن گلهاي رنگ را

از ياد برده است .

بي حرف بايد از خم اين ره عبور كرد

رنگي كنار اين شب بي مرز مرده است .

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

یک روز اعتصاب غذا برای همبستگی با دوستان زندانی مان


در همبستگی با زندانیان سیاسی دربند و به دنبال اعتصاب غذای گروهی 16 از زندانیان سیاسی در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت این زندانیان جمعی از فعالین سیاسی در سراسر دنیا دوشنبه 2اگوست را روزاعتصاب غذا در همبستگی با زندانیان سیاسی اعلام کردند. لذا از همه دوستان خواهشمندیم که در حمایت از عزیزان دربند به این اعتصاب غذا بپیوندند و در جهت نشر هر چه بیشتر این اعلامیه بکوشند.