۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

جمعه خردادی من سبز بود

جمعه خردادی من سبز بود
رای من سبز و دلم سبز و نگاهم سبز بود
سبز در دستم نوشتم من که می‌خواهم تو را ایران من
من هنوزم عاشقم، عشقم تویی ای جان و تن
حرف دل را درون صندوقی انداختم
در درون ذهن و دل ایران خود را ساختم
ناگهان آن جمعه خردادی‌ام تاریک شد
دست طرار و کجی بر صندوقم نزدیک شد
حرف سبزم را نخواند و سوخت امیال مرا
دست او تابوت کرد جعبه آمال مرا

چوب و چماق و گلوله جواب اطمینان سبز من نبود
کاش می‌دانستم از اول که میزان رای من نبود

اگر خارم اگر خاشاک
مکن کاری بسوزانم
تن خشک وجودم را

که چون شعله زنم آتش
همان دستی که خشکانید
تمام سبزی من را

رای من کو، رای من را پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده
پر ز فریادم رایم پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده

هیچ نظری موجود نیست: