۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

نامه شیوا نظر آهاری به پدرش:پدر تو یادم دادی نشکنم

شیوا نظر آهاری سال گذشته، روز پدر را در بند 209 اوین زندانی بود و توانست با مداد و کاغذی که بازجو در اختیارش گذاشته بود نامه‌ای خطاب به پدرش بنویسد. وقتی چند ماه بعد به طور موقت از زندان آزاد شد، این نامه را که از زندان با خودش بیرون آورده بود، به پدرش داد. این نامه به مناسبت فرا رسیدن روز پدر و در شرایطی منتشر می‌شود وی باز هم در بازداشت به سر می‌برد
متن کامل این نامه
روز مادر که نبودم تا دستان مادرم را بوسه زنم و اینک در روز تو هم نیستم پدر.

یک روز در تمام طول سال برای تو پدر!... گریه کن! اشکهای‌ات تمام غم‌های این روزگار را با خود خواهد برد! گریه کن بی‌قرارم باش....بگذار گریه هایت در حجم تنهایی های من فرو بریزد و غوطه ور کند در میان تمام جرم های ناکرده ام.

گریه کن پدر! دردها را بیرون بریز حق داری. آخر چند ماه است که می دانی من نخوابیده ام در اتاق کناری.

چند ماه است که بی خبری از سرنوشت دردانه دخترت حالا نوبت توست و من نیستم دوباره... اما بگذار بگویم پدر در میان تمام این مقاومت ها هنوز دستهایم دستهای تو را کم دارد.هنوز شانه هایم شانه هایت را می خواهد پدر.هرچند که بزرگ شده باشم هرچند حالا در زندانی به نام اوین مشق مقاومت کنم.هرچند محکم شده باشم اما هنوز هم وقتی نیستی شانه هایم انگار چیزی کم دارد.

پدر هنوز وقتی از خیابان رد می شوم دستهایم دستهای تو را طلب می کند تا نکند که ناگهان ماشینی برزمین‌ام زند.

تو نیستی پدر تا تکیه کنم برتو! تو نیستی تا دستم را بگیری و من دستم را هر روز صبح به دیوار می گریم و به اراده ام تکیه می زنم .
تو یادم دادی که نشکنم، تو ایستادگی را در حرف ها و قصه هایت برایم معنا کردی. تو گفتی پدر که ظلم رفتنی است و آنچه می ماند حدیث آدم های خوب است.

من نخواستم که اینجا باشم، تو یادم دادی پدر و حالا من هر روز کلامت را مرور می کنم تا نکند اینهمه تنهایی و سکوت از پا درم بیاورد.

گریه کن پدر نه برای من برای سرزمینی که بهترین فرزندانش را روانه زندان می کند اما استوار بمان پدر شانه های من ستبری شانه هایت را می خواهد مبادا کمرت خم شود که آنوقت چیزی ندارم تا بر آن تکیه کنم.استوار بمان پدر.


۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

لزوم جدائی دین از سیاست

از زمان ظور مسیح تا سال 313 میلادی که قسطنطین کسیر امپراطور روم آزادی دین مسیح را اعلام کرد مسیحیان سخت تحت فشار بودند و به جرم گرایش به مسیحیت از سوی مخالفان شکنجه فراوان می دیدند و گرفتار زندانهایی می شدند که دیگر زنده از آن بیرون نمی آمدند و یا خوراک حیوانات خونخوار می شدند.

اما این قوم شکنجه دیده در دوره انکریسون وقتی که کشیشان یعنی همان کسانی که طبق تعلیمات کلیسا باید سرمشق مهربانی بودند به عنوان "تفتیش عقاید" بیرحمانه ترین جنایات را مرتکب می شدند و به نام دین از هیچ گونه آدمکشی و آدم سوزی دریع نمی ورزیدند. این جنایات باعث شد مردم رفته رفته از دین بیزاری جویند و این بیزاری زمینه را برای نشر افکار ضد مذهبی آماده ساخت و مادیگری را در میان غریبان رواج داد.

در سراسر قرون وسطی مکتب اسکولاستیک بر اروپا تسلط داشت که در حقیقت سدی نفود ناپذیر در راه پیشرفت علم و دانش به شمار می رفت. زیرا به موجب اصول این مکتب هیچ دانشمندی حق اظهار نظر نداشت . هرگونه اظهار نظری که با دین مسیحی مغایرت داشت به شدت محکوم می شد. از جمله این دانشمندان وانینی ایتالیایی که زبانش را بریدند و او را زنده زنده سوزاندند و یا گالیله که حرف از نجوم و کروی بودن زمین زد و به سرنوشتی مشابه دچار شد.

تفتیش عقاید طی قرون وسطی در اروپا حکم بزرگترین بلا را داشت و صدمات جبران ناپذیری را بر پیکره اروپا وارد کرد. رخنه تفتیش عقاید در زندگی خصوصی افراد به حدی بود که حتی به اعمال و رفتار و توجه افکار و درونی و قلبی و وجدان مردم تهمت می زد و متهمان را به صرف داشتن چنین عقایدی زنده به گور می کردند. زنده سوزی متهمان طی ممراسم خاصی به نام اوتوداخه انجام می گرفت.

در اسپانیا در فاصله 339 سال 34658 تن زنده به دست دادگاه تفتیش عقاید سوزانده شدند. 288214تن محکوم به اعمال شاقه و کار اجباری و حبس ابد و 200000نفر لباس بنیتورا پوشیده و تا پایان عمر از تمام حقوق بشری محروم می شدند.

جنایات وحشیانه کلیسا در قرون وسطی در اروپا تا جایی دین گریزی را رواج داد که امروز پس از گذشت چندین قرن از آن روزها اروپا دین گریزترین مردم دنیا را دارد.

و امروز وضع از آنچه در قرون وسطای اروپا اتفاق افتاد بهتر نیست. زدن اتهام محاربه و اعدام آنان به دلیل داشتن یک عقیده سخصی اقدام مشابه ای است که چند صدسال پیش در اروپا اتفاق افتاد . روا داشتن گرانترین فشارها بر مردم به نام دین و پوشاندن حجاب اجباری بر زنان و منع کردن آنان از بسیاری از فعالیتها کاریست که به دین گریزی هر چه بیشتر مردم می انجامد . تفتیش عقاید و وارد شدن به حوزه خصوصی مردم در حالی است که اصل بیست و سوم قانون اساسی تاکید کرده است که : تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقایدی مورد تعرض و مواخذه قرار داد.

۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

باز باران بی ترانه


باز باران ,با تمام بی کسی های شبانه
می خورد بر مرد تنها ,می چکد بر فرش خانه
باز می اید صدای چک چک غم...باز ماتم
من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده
نمی دانم...نمی فهمم
کجای قطره های بی کسی زیباست؟؟؟؟
نمی فهمم, چرا مردم نمی فهمند
که ان کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد
کجای ذلتش زیباست؟؟؟
نمی فهمم..کجای اشک یک بابا
که سقفی از گل و اهن به زور چکمه ی باران
به روی همسر و پروانه های مرده اش ارام باریده
کجایش بوی عشق وعاشقی دارد؟؟؟
نمی دانم..نمی دانم چرا مردم نمی دانند
که باران, عشق تنها نیست
صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست
کجای مرگ ما زیباست...نمی فهمم!!!!؟
یاد ارم, روز باران را
یاد ارم مادرم در کنج باران مرد
کودکی ده ساله بودم
می دویدم زیر باران..از برای نان
مادرم افتاد
مادرم در کوچه های پست شهر ارام جان می داد
فقط من بودم و باران و گل های خیابان بود
نمی دانم
کجای این لجن زیباست؟؟؟؟
بشنو از من, کودک من
پیش چشمم, مرد فردا
که باران هست زیبا از برای مردم زیبای بالادست
و ان باران که عشق دارد ...فقط جاریست برای عاشقان مست
و باران من و تو درد و غم دارد
خدا هم خوب می داند که
این عدل زمینی ,عدل کم دارد

رفسنجانی:بی بی سی حرفه ای عمل می کند



بخشی از مصاحبه رفسنجانی با ماهنامه مدیریت
از بی‌بی‌سی چه تحلیلی دارید؟
بی‌بی‌سی در واقع برای نیل به اهدافی كه دارد، حرفه‌ای عمل می‌کند.
در مورد شبکه بی‌بی‌سی فارسی صحبت می‌کنید؟
هم عربی و هم فارسی. اینها حرفه‌ای عمل می‌کنند. خبرنگاران و گوینده‌های ورزیده‌ای دارند و از لحاظ جامعه‌شناسی و روابط عمومی مطلعند. در خیلی از جاها خبرنگار دارند و با سیاستی که خودشان دارند، خبرها را انتخاب می‌کنند و به خورد مردم می‌دهند، یعنی از لحن و شیوه‌هایی که تجربه شده استفاده می‌کنند. حرف‌ها را فشرده می‌زنند و سعی میكنند موذیانه اهداف خود را القا كنند.
در زمان انقلاب، آن موقع آنها طرفدار شاه بودند، اما خبرهایی که بی‌بی‌سی می‌داد به ضرر رژیم شاه بود و خیلی وقت‌ها این اخبار به درد ما می‌خورد. در همه دنیا هم همین کار را می‌کند. این سیاستی است که مستمع جذب می‌کند و دولت‌ها گوش می‌دهند، برای اینکه بببینند چه دارد می‌گوید و چقدر به نفعشان می‌گوید و چطور می‌توانند جلویش را بگیرند. مردمی هم که مخالفند، گوش می‌دهند. آنها افکار و سیاست‌های خودشان را هم در اخبار می‌آورند و سیاست‌های خودشان را مخلوط اخبار می‌کنند...
راه مبارزه با این پدیده كه سابقه‌ای طولانی هم در گذشته دارد، امروزه یك علم است كه باید آن را داشته باشیم و به جوانان خود تعلیم بدهیم... باید اولاً واقعیت محیط و مخاطب را بشناسیم. ثانیاً حرف‌هایی که مخاطب را فراری بدهد، نگوییم و حرف‌هایی بزنیم که وجدان طرف را قانع کند. البته اگر کسی خودش عقیده‌ای دارد، حرف‌های خودش را هم در آن قالب می‌تواند در بیاورد. ما توقع نداریم بی‌بی‌سی بیاید سیاست کشور خودش را فراموش کند. سیاست آن کشور را در هر برنامه‌ای می‌بینید، حتی سیاست استعماری‌اش را. با شیوه‌ای حرف‌های خود را در مغز مردم جا می‌کند. ما باید با دانش روانشناسی، جامعه‌شناسی و پیش‌بینی آینده آشنا باشیم. الان خیلی چیزها در اطلاع‌رسانی شرط است.

سالروز 30خرداد و شهدای جنبش گرامی باد


خانواده شهدای جنبش درخواست کردند که به مناسبت این روز هر ایرانی یک شمع روشن کند.هزاران شمع نثارتان باد.
اسامی شهدای 30حرداد:

ندا آقا سلطان، مسعود هاشم زاده، بهزاد مهاجر، اشکان سهرابی، سجاد سبز علی پور، علی فتحعلیان، مریم سودبر، سیدرضا طباطبایی، ایمان هاشمی، محسن حدادی، واحد اکبری، ابوالفضل عبدالهی، سالارطهماسبی، فرزاد جشنی، نادرناصری، سعیدعباسی فر گلچینی، حامد بشارتی، مریم مهرآذین، میلاد یزدان پناه، تینا سودی و بابک سپهر

۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

به جای پاک کردن صورت مسئله آن را حل کنید.

در روزگاری پادشاهی به وزیرش دستور داد تا تمام فاحشه خانه ها را در شهر ببندد چرا که گمان میکرد وجود آنها وجهه امپراطوری اش را خراب کرده. اما وزیر مخالفت کرد و این اقدام را مضر دانست و گفت من با دلیل برایتان ثابت می کنم که این اقدام چه فجایعی را به بار می آورد.
روزها گذشت و وزیر ترتیب یک مهمانی باشکوه را داد و همه را دعوت کرد. و در آن مهمانی انواع غذاهای رنگارنگ برای پذیرائی مهیا بود. اما دستور داد تا جلوی دستشوئی ها را تیغه بکشند. مهمانی به بهترین وجه برگزار شد و همه خوردند و نوشیدند و رقصیدند. تا انتهای شب شد و همه واجب الدستشوئی شدند. (این بی ادبی را ببخشید) . اما با مرجعه به هر دستشوئی با درب بسته مواجه شدند. از آنجا که تحملشان به سر آمد هر کس جائی را پیدا کرد تا خود را تخلیه کند و به این ترتیب بود که کثافت همه جای قصر را فرا گرفت. پادشاه زمانی که قصر را بدین گونه دید فریادی کشد و گفت این چه وضعیست؟ وزیر خنده ای کرد و گفت: این قصه همان فاحشه خانه هاست. آنها برای جامعه حکم دستشوئی را دارند که اگر جلوی آن گرفته شود فساد و کثافت همه جا را فرا خواهد گرفت.

جوان دارای انرژی هست که اگر در راه درست مصرف نشود و سرکوب شود فجایع وحشتناکی را به بار می آورد. تاریخ ثابت کرده که فشار و زور همیشه نتیجه معکوس به بار می آورد.
در دانشگاه به جای رسیدگی به وضعیت دانشگاه و سطح علمی و مشکلات دانشجویان و جوانان فقط به متر کردن مانتوها و پاچه شلوار آنان فکر می کنند. منشا این نا امنی ها و بی هنجاری ها در حجاب نیست.
خانه از پای بست ویران است
خواجه در حفظ نقش و نگار است.
راه برگرداندن این سیل جدا شده از اسلام این نیست. به فکر حل مساله باشید . پاک کردن صورت مسئله فقط مشکل را دو چندان می کند.

۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

به نام انسانیت قران ها لگدمال می شود

و امروز قران ها از سر نیزه بر زیر پاها آمده. کار از جنگ با علی گذشته. امروز جنگ با خدا مطرح هست. آنانی که حرمت خانه خدا را نمی شناسند،آنانی که سنگ این انقلاب را به سینه می زنند،انهایی که به نام دفاع از آرمانهای انقلاب و خمینی حرمت شکنی می کنند، به حریم خصوصی افراد وارد می شوند،قران ها را پاره و زیر پا لگدمال می کنند. کجا هستند آنانی که مدعی حفاظت از امنیت ملی هستند؟چگونه است با اراذل اوباشی که زنجیر پاره کردند و پاچه هر رهگذری را می گیرند کاری ندارند؟ کجاست آنهایی که سنگ اسلام را به سینه می زنند ؟کجا هستند ببینند با کتاب خدا چه می کنند و بر روی پاره های قران به رقض و پایکوبی می پردازند؟ کجا هستند آنان که روزها به بهانه حرمت شکنی خمینی راهپیمایی می کنند ببینند پس از حرمت شکنی فرزندش امروز عکسهای پاره پاره اش را زیر پا له می کنند؟
به نام کدامین اسلام ؟به نام کدامین دین؟به نام کدامین قانون اینگونه انسانها را بی حرمت کرده و به خصوصی ترین حریم آنها یورش می برید و با زندگی مردم این کار را می کنید؟

گویی بار دیگر شعبون بی مخ از قبر درآمده و دار و دسته اش را به راه انداخته. با بی شرمی تمام به حریم شخصی افراد حمله می کنند و همچون دار و دسته چنگیز خان مغول همه چیز را ویران و به یغما می برند. و نام آن را دفاع از آرمان های انقلاب می گذارند. انقلابی که این است نبودنش بهتر است.

دیگر کار از نظام گذشته و شما مشکلتان با خداست و به جنگ با خدا برخاسته اید و ما بنا بر حکم خدا وظیفه جهاد برگردن داریم. و بی حرمتی به کتاب خدا را برنمی تابیم و با آن به مبارزه بر می خیزیم. محارب آنانی هستند که به خاطر قدرت با خدا هم به مبارزه بر می خیزند نه آنهایی که به دفاع از انسانهای بیگناه بر می خیزند. با این محارب ها چه برخوردی باید شود؟چرا همه مهر سکوت بر لب زده اند و مراجع در انزوا؟ آقای نوری همدانی در اسلام حکم لگدمال کردن قرآن چیست؟

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

ویزگیهای آخرین مرحله عمر دولتها(ابن خلدون)

ابن خلدون فیلسوف مسلمان قرن هشتم هجری قمری است. وی در زمان خود از پیدایش دولتها و قدرت و انحطاط آنان سخن گفته. من خود به شخصه با عقاید وی موافق نیستم چون وی را یک مستبد دینی میدانم که معتقد به رخنه اسلام به هر وسیله است. اما نکاتی قابل توجه در نظریه وی وجود دارد که جالب توجه است.
ابن خلدون عمر دولت را به پنج مرحله تقسیم می کند. که مرحله پنجم و نهایی آن سقوط و انحطاط دولت است. ویژگیهای این مرحله عبارتنداز:
یک ) اسراف و تبذیر ، دو) شهوت رانی ، سه ) برگزیدن افراد بی لیاقت در امور ، چهار) رو به تباهی رفتن سپاه ، پنج ) نپرداختن حقوق و سرکشی افراد ، شش)بدی و تندی به بزرگان ، هفت) کینه مردم نسبت به او ، هشت) انقراض
و این روالی است که تمام دولتها پشت سر گذاشتند و تا به امروز ادامه دارد.

۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

مادر ندا:سنگ قبر دخترم را بارها شکستند


مصاحبه مادر ندا با سایت روز: آن چشم های باز ندا مرا دیوانه کرد. وقتی کسی می میرد چشم هایش بسته می شود اما چشم های ندای من باز ماند و من مطمئن ام که تا به هدف و خواسته اش نرسد بسته نمی شود.
ندا دنبال آزادی بود. او به عنوان یک زن، دنبال آزادی های اجتماعی و زندگی انسانی بود. همیشه می گفت: "زن و مرد هیچ تفاوتی با هم ندارند برابر هستند اما چرا در ایران حقوق زن و مرد یکی نیست.
جو قبل از انتخابات، جو بسیار قشنگی بود. هر گز به عمرم چنین شور و حالی ندیده بودم. با اینکه در راهپیمایی های انقلاب 57 هم همیشه من و خانواده ام حضور داشتیم اما هرگز چنین چیزی ندیده بودیم و به هیچ عنوان تصور چنین اتفاقاتی را نمی کردیم. در راهپیمایی های 57 خانواده من در شمال و ما هم در شهر ری همیشه در صف اول بودیم، اما دریغ از یک خراش کوچک. هیچ جای دنیا هم یک زن را مستقیم با تیر نمی زنند. از هلال احمر یک گروهی آمده بودند برای همدردی که من به خانه راهشان ندادم و گفتم که در هیچ جای دنیا چنین کاری نمی کنند حداقل به زانو می زنند؛ قلب و سینه را نشانه نمی گیرند.
شکایت کردم؛ می خواهم قاتل ندا را معرفی کنند تا توی چشم هایش نگاه کنم و بپرسم چرا زدی؟ چه جوری زدی؟ چه حسی داری و چی نصیبت شد؟اما شکایتم به هیچ نتیجه ای نرسیده و هیچ جوابی نمی دهند.یک بار آقای شهریاری، قاضی دادسرای جنایی به من گفت که برخی خانواده ها دیه گرفته اند. گفتم من دیه نمی خواهم. گفت دیه از بیت المال است و من هم گفتم که من حرام می دانم و اجازه نمی دهم یک ریال از این دیه به خانه ام بیاید.اما یک مساله را باید توضیح بدهم. سعی می کنند وانمود کنند ما دیه گرفته ایم یا سایر خانواده ها دیه گرفته اند. در حالیکه این دروغ است. غیر از یک خانواده، نه ما و نه سایر خانواده ها دیه نگرفته ایم و حاضر به چنین کاری هم نیستیم. من تا زنده هستم شکایتم را پی گیری خواهم کرد. هرگز عقب نشینی نمی کنم و هر کجا که لازم باشد می روم. اگر در ایران به نتیجه نرسم میروم سازمان ملل باید بیایند جواب بدهند. یک روز گفتند صهیونیست ها بودند یک روز گفتند منافقان بودند یک روز رفتند جلوی سفارت انگلیس و آرش حجازی را قاتل اعلام کنند.
دو هفته بعد از این قضیه رفتم بیمارستان شریعتی، دنبال لباس های ندا. گفتند اینجا نیست. گفتم مگر چنین چیزی امکان دارد؟ حداقل کتانی خونین و شلوارش را بدهید که در نهایت گفتند لباس های ندا منهدم شده و گویا سوزانده اند... من به شدت منقلب شدم؛ یاد روز اول بیمارستان افتادم و پسر جوانی که شال خونی ندا را با خود برد. من خواهش می کنم از او، هر کسی که هست شال ندای مرا به من بدهد. این شال بوی ندا را می دهد. غیر از فیلم ها و عکس های شهادت ندا، تنها یادگاری بچه ام است. این شال را به من بدهید تا با بوی بچه ام جان تازه ای بگیرم.
سه ماه از شهادت ندا می گذشت که یکی از دوستان تماس گرفته و به خواهر من گفته بود که برخی سنگ قبرها را شکسته اند و مادر ندا فعلا بهشت زهرا نیاید. نگفت سنگ قبر ندا را شکسته اند. من رفتم سرخاک. پر از مامور بود. حالم خوب نبود. دنبال قبر ندا می گشتم. فکر کن سنگ قبر بچه ات را گم کنی. داشتم سکته می کردم. جیغ می زدم قبر ندا کو. یهو خم شدم. بالای سر قبر ندا بودم و دیدم که سنگ قبر ندا را شکسته اند و همه را برده اند. فقط یک شماره 32 مانده بود. جیغ زدم هوار زدم گفتم ندا را کشتید سنگ قبرش را چرا می شکنید. افسر نیروی انتظامی آمد تسلیت گفت و ادامه داد که ما برای برقراری امنیت آمده ایم. گفتم اینقدر بهشت زهرا بی در و پیکر است که کسی مسولیتی نمی پذیرد؟ گفت که نمی دانیم چه کسی شکسته اما فردا یک سنگ قبر جدید می گذاریم. گذاشتند و آن را هم شکستند. آذر ماه ما سنگ قبر اصلی ندا را گذاشتیم که فقط 12 روز سالم بود. شلیک نکرده بودند اما انگار که با تیشه صورت ندا را تراشیده بودند. باز از پلیس امنیت گفتند سنگ قبر را عوض می کنیم که من مخالفت کردم و گفتم بگذارید همین بماند. عوض نمی کنم.بگذارید هر کاری می خواهند بکنند. سنگ قبر را هم ببرند. ندا در قلب مردم است. من روی سنگ قبر ندا هیچ چیزی ننوشته ام. نه شهید و نه هیچ چیز دیگر و فقط نوشته ام ندا آقا سلطان و همین خود گویای خیلی چیزها است. همین اسم خود خیلی حرفها دارد.
متن کامل این گفتگو را می توانید از اینجا بخوانید


شیوا جان سالروز روئیدنت مبارک


شیوای عزیزم نمیدانم چگونه باید زادروزت را شادباش بگویم وقتی تو در آن سوی میله ها هستی و من در این سو. گر چه فرقی میان من و تو نیست . و هر دو در زندانیم. شیوای عزیزم میدانم که هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند جای تو را برای پدر و مادرت پر کند اما بدان ما لحظه ای آنها راتنها نخواهیم گذاشت و نمی گذاریم تا درد دوری تو بر آنها گران آید . میدانم که آرزوی محالیست. اما آرزو می کنم تا تولد سال آینده ات را در کنار هم در ایرانی آزاد جشن بگیریم. پس تا اون روز طاقت بیار خواهرم.

۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

علی مطهری:می خواهند در فراکسیون مجلس جز تملق و چاپلوسی چیزی نباشد

علی مطهری گفت: اگر قرار است افرادی مثل ما از فراکسیون اصولگرایان خارج شوند از این فراکسیون چیزی جز تملق و چاپلوسی باقی نمی‌ماند.
علی مطهری در حاشیه‌ی جلسه‌ی علنی امروز مجلس در جمع خبرنگاران پارلمانی گفت: من از هر حکم اینها استقبال می‌کنم و حتی از حکم اخراج استقبال خواهم کرد و فکر می‌کنم پدیده‌ی مبارکی خواهد بود که اصولگرایی را به مسیر اصلی خود برمی‌گرداند.

مطهری درخصوص حضورش در هیات داوری فراکسیون اصولگرایان عنوان کرد: من گفتم چون شما موضوع را رسانه‌ای کردید و توام با توهین شد، بنده از آمدن به این شورا معذورم. حرف‌های من همان است که در سایت تابناک عصر روز گذشته منتشر شده است.

وی گفت: یک نسخه از این حرف‌ها را به آنها دادم و گفتم اگر قانع نشدید باز آماده هستم در آن شورا حضور پیدا کنم که خبری نشد.

خبرنگاری از مطهری پرسید که این حرف‌ها را به چه کسی ارایه کرده‌اید؟ که وی گفت: به آقای محمدتقی رهبر نماینده‌ی اصفهان دادم؛ چرا که او را در بین آنها انسانی عالم، باتقوا و باشخصیت می‌دانم.

علی مطهری که پیش از این هتک حرمت خمینی را در سالروز ایشان نسبت به شیخ حسن خمینی را محکوم کرده بود و آن را برنامه ای از پیش تعیین شده دانست که با رهبری بعضی از سران صورت گرفته بود از سوی فراکسیون مجلس تهدید به اخراج شد.

حرف حق تلخ است و هیچ را تاب شنیدن آن نیست . با گفتن حقیقت خودی ها نیز به جرگه ناخودی ها می پیوندند.

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

حرمت شکنان خمینی

آنان که پاره کردن عکس خمینی را حرمت شکنی امام می دانند و به این بهانه روزها راهپیمایی راه می اندازند و ادعا دارند که به امام بی احترامی شده است امروز در مرقد امام آن را بی حرمت می کنند و آنان که خود را از عاشقان امام می دانند امروز فرزندش را چنین بی حرمت می کنند و حرمت خاکش و میراثش که فرزندانش هستند را نگه نمی دارند.

چرا!فقط به این دلیل که او حق را می بیند و با باطل به مخالفت می پردازد؟مگر این راه پدرش نبود؟ مگر نه اینکه خمینی هم به خاطر ظلم شاه به پا خواست ؟ پس چگونه است که امروز به خاطر ادامه دادن راه او توسط فرزندش چنین حرمت شکنی می کنند؟ چگونه است که شما امروز میراث دار امام شدید و فرزندانش از دشمنانش؟

همانگونه که شیخ حسن گفت:هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته. چگونه است که امروز اینگونه همه چیز را زیر پا گذاشته و به اسم عزاداری حرمت شکنی می کنند.

و امروز خانواده امام مظلومانه آماج بدترین رفتارها هستند،اما آنها از پدرشان یاد گرفتند که در مقابل ظلم بایستند و سکوت نکنند.

حرمت شکنان امام به راستی آنانی هستند که امروز حرمت فرزندش را شکستند، نه آنانی که عکس امام را پاره کردند.

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

دیکشنری شیرازی

Am I right=مي نه؟
Yes=ها والوو
No =نه كاكو
Really!! =نه آمو؟؟
Oh my Godl =يا ابالفضل
Why? =بري چي چي؟
bye=كاري باري؟
leave me alone= آم برو او ورو بیزو باد بیاد
u made me confused= آم کله پرک گرفتم
wow= ووی آمووو
come here =بی اینجو
Take it easy= عامو ولش كن،حوصله داري شمو هم ماشاللو
so cute =جونم مرگ نشي
that's true= همی‌ نه‌
I took my shoes and scapped=ارسیو زدم زیر چلم گوروختم
Hard=قايم
Tape=نيوار
Slow down!=حالو چه خبره؟
You are disgusting=جيگري بشي
Sunshine=آفتوو
Great=باريكلوو
Excuse=بونه
Dear=گمپ گلم
when someone eats too much=عام بپوكي
wait=صبرم بده،امونم بده
good quality=خوبوو
lizard=كلپوك
washing yourself before praying=دست نماز
a square shape device that you can pray on it=جنماز
Are you ok?=باكيت نیست
منبع:چیز میز

وزیر علوم : اگر كسي در مسير خواسته‌هاي راهپيمايان 9 دي نباشد، در دانشگاه جایی ندارد

جرس: وزير علوم، تحقیقات و فناوری همزمان با سومین سفر هیات دولت به استان ایلام خطاب به دانشگاهیان گفت: اگر فردي در مسير خواست ملت ايران در راهپيمايي‌هاي بزرگ 9 دي و 22 بهمن 88 حركت نكند، بدون ترديد جايي در دانشگاه ندارد.

به گزارش ايلنا، كامران دانشجو در جمع رؤساي دانشكده‌ها و اساتيد دانشگاه ايلام به تشريح اهميت جايگاه دانشگاه در كشور پرداخت و اظهار داشت: دانشگاه محل تربيت و تعليم نسل آينده كشور است و حداقل 90 تا 95 درصد كادر مديريتي آينده كشور در همين دانشگاه‌ها تربيت مي‌شوند.

وي افزود : دانشگاه تنها متعلق به ما و اعضاي هيات علمي نيست، بنابراين بايد فعاليت دانشگاه‌ها در مسير خواسته‌هاي همان 70 ميليون ايراني باشد كه مسير خود را در 9 دي و 22 بهمن نشان دادند.

دانشجو همچنین گفت: عده‌اي مي‌خواستند كاري كنند كه حاكميت نقشي در دانشگاه نداشته باشد اما مردم در 9 دي و 22 بهمن اعلام كردند كه در دانشگاهي كه بايد براي نظام كادرسازي كند، نبايد از مسير مورد نظر مردم خارج شود و دانشگاه بايد در آن اعمال حاكميت كند چرا که اعمال حاكميت در دانشگاه سبب مي‌شود تا دانشگاه در مسير جمهوري اسلامي،‌ اخلاقي ديني و اسلامي و خواسته‌هاي مردم قرار بگيرد.

وی با تاكيد بر اينكه هيچ نظامي با جهان‌بيني توحيدي نمي‌تواند دانشگاه و دانشگاهياني بدون اين جهان‌بيني داشته باشد، خاطرنشان كرد: حاصل حاكميت جهان‌بيني توحيدي، پويايي دانشگاه خواهد بود و ‌هر فردي كه دانشگاه را به سمت يك جناح يا يك فرد از يك جناح يا يك حزب سياسي سوق دهد بداند كه خواسته يا ناخواسته و غافل يا جاهل خيانت مي‌كند.
دانشجو با تاكيد بر اينكه دانشگاه محل بازي‌هاي سياسي نيست، افزود: دانشگاه محل علم و ايمان است و فعاليت‌هاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي نيز بايد در آن جاري باشد اما شأن دانشگاه تبديل شدن به پياده نظام افراد خاص نيست بلكه خدمتگزاري به مردم است.

وزير علوم با بيان اينكه در هر فعاليت علمي، فرهنگي و سياسي و اجتماعي بايد مرز بين خود و دشمن را شفاف كنيم، گفت: اگر اين شفافيت در دانشگاه ايجاد شود، دشمن نمي‌تواند طمع كند و به همين دليل بايد بدانيم اگر روزي دشمن براي انجام كاري ما را تشويق كرد حتما به خطا رفته‌ايم.

دانشجو در خصوص حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري يادآور شد: در فتنه اخير دانشگاهيان همانند دوران دفاع مقدس كه دشمن در كشور طمع كرده بود، يك بار ديگر علي رغم برخي اختلاف نظرات، ولايتمداري خود را اثبات كرده و در دهان دشمن و فتنه زدند.
وي گفت: در حوزه دانشگاه اسلامي، پوشش يكي از مظاهر خواهد بود، هر كسي كه حجاب اسلامي مورد نظر ما را نداشته باشد، يكي از لايه‌هاي پنهان فتنه نیست، بلکه برخي اطلاعات كاملي در خصوص فوايد پوشش اسلامي ندارد كه بايد آنها را مطلع كرد.
دانشجو با بيان اينكه دانشگاه محل فعاليت علمي است، يادآور شد: در حوادث بعد از انتخابات برخي در دام دشمن افتادند كه حساب آنها از دانشگاهياني كه مورد اعتماد مردم هستند،‌جدا است، دانشگاهيان هرگز اجازه نمي‌دهند كه دشمن يك بار ديگر به كشور طمع كند و خود در مقابل دشمنان مي ايستند.
گفتنی است پیش از این نیز وزیر علوم اعلام کرده بود که برای استخدام اعضای هیات علمی و بورسیه کردن دانشجویان، دو شرط اعتقاد به نظام اسلامی و ولایت فقیه التزام عملی دارد.

در دوران وزارت وی، اساتید بسیاری اخراج و یا بازنشسته اجباری شدند و دانشجویان بی‌شماری به واسطه اخراج و یا تعلیق از حق تحصیل محروم ماندند.


مادرم!زیباترین واژه هستی روزت مبارک


تاج از فرق فلک برداشتن ،

جاودان آن تاج بر سرداشتن :

در بهشت آرزو ره یافتن،

هر نفس شهدی به ساغر داشتن،

روز در انواع نعمت ها و ناز،

شب بتی چون ماه در بر داشتن ،

صبح از بام جهان چون آفتاب ،

روی گیتی را منور داشتن ،

شامگه چون ماه رویا آفرین،

ناز بر افلاک اختر داشتن،

چون صبا در مزرع سبز فلک،

بال در بال کبوتر داشتن،

حشمت و جاه سلیمانی یافتن،

شوکت و فر سکندر داشتن ،

تا ابد در اوج قدرت زیستن،

ملک هستی را مسخر داشتن،

برتو ارزانی که ما را خوش تر است :

لذت یک لحظه "مادر" داشتن

برای شیوای عزیزم که قلب کوچکش به وسعت دریاست


عزیزم دیدم آن روزی که خود را به هر دری می زدی تا برای کسی کاری انجام دهی. یادم هست آن روزی که با بغض از فرزندان امید عباسقلی حرف میزدی. یادم نمیرود که سنگ صبور مادرانی بودی که فرزندانشان در زندان یودند. فراموش نمی کنم آن لحظه ای که من و رضا در آن سوی میله ها جز تو امیدی نداشتیم و تو هر کاری کردی تا فریاد ما خاموش نشود. هنوز صدای فریادت در گوشم است آن لحظه ای که پس از آزادی از پشت گوشی سردادی. شیوای عزیزم شرمسارم که امروز تویی که سنگ صبور همه بودی امروز خود اسیر میله های سرد آهنین زندان است.

اما هیچ کس به درستی نمیداند به کدامین گناه امروز اینچنین در حصار زندان اسیر شدی. انسانیت ،این گناه توست . آری این جرم دختری هست که نتوانست غم کودکان غمدیده را ببیند و بگوید نمی بیند. این گناه دختریست که ناله های مادران چشم انتظار را شنید اما نتوانست بگوید نمی شنود. و این است گناه شیوا.

پس اگر این گناه هست آری من هم شیوا هستم و به جرم شیوا بودن می خواهم دربند باشم.

۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

نامه مادر شیوا نظرآهاری:مرا دربند کنید و فرزندم را ازاد


دخترم،گویی رسم دنیا بر این شده که انسانها را به جرم آزادی خواهی و انسان دوستی در بند می کنند و تو نیز به این جرم بیش از 6 ماه است که در زندان به سر می بری و من به عنوان مادر به وجود نازنینت افتخار می کنم،چون همیشه جزءبهترین ها بودی و هستی ..........
دخترم زمانی که برای گرفتن مدرکت به دانشگاه مراجعه کردم تمامی مسئولین به من برای داشتن دختر بردباری همچون تو تبریک گفتن و دعا کردن که هیچ کس به جرم انسان دوستی و عدالت خواهی دربند نباشد ..........
و حال من با صدای بلند از صمیم قلب فریاد میزنم که شیوا در دامن من پرورش یافته و اگر قرار باشد کسی در زندان به سر ببرد من هستم نه شیوا
پس مرا دربند کنید و فرزندم را آزاد.......
مادرت
شهرزاد کریمان
8/3/89

یه روز خوب میاد

یه روز خوب میاد
که ما هم رو نکشیم
به هم نگاه بد نکنیم
با هم دوست باشیم و
دست بندازیم روی شونه‌های هم، آها
مثل بچگیا توو دبستان
هیچ کدوممون هم نیستیم بی کار
در حال ساخت و ساز ایران
واسه اینکه خسته نشی، این بار
من خشت می‌زارم، تو سیمان
بعد این همه بارون خون
بالاخره پیداش می‌شه رنگین کمون
دیگه از سنگ ابر نمی‌شه آسمون
به سرخی لاله نمی‌شه آب جوب
موذن اذان بگو
خدا بزرگه بلا به دور
مامان امشب واسمون دعا بخون!
******
تا جایی که یادمه این خاک همیشه ندا می داد
یه روز خوب میاد که هرج و مرج نیست
و توی شلوغیا به جا فحش
به هم شیرنی می دیم و زولبیا،،، بامیه!

همه شنگولیمو همه چی عالیه
فقط جای رفیق هامون که نیستن خالیه
خون می مونه توی رگ و آشنا! (چسبیده به مصراع بعد)
نمی شه به آسمون و آسفالت
دیگه فوواره نمی‌کنه، لخته نمی‌شه!
هیچ مادری سر خاک بچه نمی‌ره
خونه پناهگاه نیست و
بیرون جنگ!
وای از تو، مثل بم ویرونم
یا اصلا مثل هیروشیما بعد بمب! نمی دونم!
دارم آتیش می گیرم و این رو می خونم!
پیش خودت شاید فکر کنی دیوونم!
ولی یه روز خوب میاد، این رو می دونم!!
******
راستی، وقتی یه روز خوب میاد
شاید از ما چیزی نمونه جز خوبی‌ها
نا امن و خراب نیست، همه چیز امن و امان
کرم‌ها هم قلقلکمون می‌دن و می‌شیم شادروان!!
آسمون به! چه قشنگه!
کنار قبر، سبزه! چمنه!
هیچ مغزی نمی‌خواد، در بره!
فقط اگر صبر داشته باشی، حله!
دست اجنبی کوتاست از خاک!
نگو، اووو، کو تا فردا!
اگر نبودم، می‌خوام یه قول بدی بهم!
که هر سربازی دیدی، گل بدی بهش!
دیگه هیچ مرغی پشت میله نیست!
هیچ زن آزاده‌ای، بیوه نیست!
دخترم بابات داره میاد خونه، آره.
برو برای شام میز بچین
******
دانلود فایل ام پی تری

من اعتراف می کنم

من اعتراف می‌کنم به قتل، حمل اسلحه
به ارتباط اجنبی، به سازش و مسامحه
من اعتراف می‌کنم به ننگ سرسپردگی
به اغتشاش و مفسده، به شرب خمر و هرزگی
من اعتراف می‌کنم به انقلاب مخملی
به کودتای موسوی علیه بیت رهبری
من اعتراف می‌کنم که خاتمی منافق است
و شیخ هم طبیعتا خرابکار و فاسق است
و اعتراف می‌کنم به صاف بودن زمین
به روز بودن شب و یسار بودن یمین
من اعتراف می‌کنم که جان‌نثار رهبرم
که قتل این همه جوان نبوده کار رهبرم
من اعتراف می‌کنم که شب سفید بود و من
اگر سیاه دیدمش خطای دید بود و من
من اعتراف می‌کنم که اشتباه کرده‌ام
و عمر خویش بی‌جهت چنین تباه کرده‌ام
من اعتراف می‌کنم تعفن لباس من
زکار خویش بوده من خودم خراب کرده‌ام
فقط مرا تمیز کن، مجال یک وضو بده
من اعتراف می‌کنم هوای ‌آب کرده‌ام
من اعتراف می‌کنم نه بطری و نه کابل بود
نه سقف بود و پنکه و نه پیچش طناب بود
من اعتراف می‌کنم که قرص‌ها توهم است
و فرد خائنی چو من نه لایق ترحم است
من اعتراف می‌کنم فقط کمی امان بده
به دوستان گشنه‌ام فقط یه لقمه نان بده
من اعتراف می‌کنم تو رو خدا فقط بزن
چه کار کرده مادرم؟ چه کار کرده پیرزن
من اعتراف می‌کنم فقط نگو به دخترم
در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم

دانلود این ترانه فرمت ام پی تری

جمعه خردادی من سبز بود

جمعه خردادی من سبز بود
رای من سبز و دلم سبز و نگاهم سبز بود
سبز در دستم نوشتم من که می‌خواهم تو را ایران من
من هنوزم عاشقم، عشقم تویی ای جان و تن
حرف دل را درون صندوقی انداختم
در درون ذهن و دل ایران خود را ساختم
ناگهان آن جمعه خردادی‌ام تاریک شد
دست طرار و کجی بر صندوقم نزدیک شد
حرف سبزم را نخواند و سوخت امیال مرا
دست او تابوت کرد جعبه آمال مرا

چوب و چماق و گلوله جواب اطمینان سبز من نبود
کاش می‌دانستم از اول که میزان رای من نبود

اگر خارم اگر خاشاک
مکن کاری بسوزانم
تن خشک وجودم را

که چون شعله زنم آتش
همان دستی که خشکانید
تمام سبزی من را

رای من کو، رای من را پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده
پر ز فریادم رایم پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده